یار امام زمان
 
عضو باشگاه وبلاگ نویسان راسخون بلاگ
 
 

باشد اقا

روزی همه ی عرض هایم را روی برگه های عریضه ات خواهم نوشت و به عرض رودخانه ها خواهم سپرد تا شاید...

چه کنم که میدانی همه ی عرایضم را ننوشته،

و میخوانی همه ی ذهنم را؛

نگو به من که اندیشه و ذکرت را از من پس گرفته ای...

مگو که من هم جمعه ها را گم کردم میان صفحات پر زرق و برق روزگار!

مگو دیگر نیست ارتباط من و عهد ها و ندبه ها،

مگو فاطمیه رسید و تو هنوز در غفلتی ...

تو حی و حاضری،

برهان مرا زین غیبت کبری...

(غریبه)





، 
 
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 20 اردیبهشت 1389  توسط [ra:post_author_name]
 

بسم الله الرحمن الرحیم



الا ای یار پنهانی که حال ما تو میدانی ،

بهار آمد بیا دیگر بس است این هجر طولانی ، 

نفس در سینه ام مانده خموشم 

لیک پر فریاد که یک سال دگر هم رفت ،

 چه قدر این قصه طولانی!

 ربیعی تو بیا ای اصل اصل شادی زهرا(س)

 بیا و چشم مادر را بکن زین خیر نورانی






، 
 
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 12 اردیبهشت 1389  توسط [ra:post_author_name]